11 بهمن 1388 / 15 صفر المظفر 1431 / 31 ژانویه 2010

آيت الله آقا شيخ غلامرضا محمدي انجداني در اراك بدرود حيات گفت. اين عالم رباني از شاگردان برجسته آيت الله شيخ عبد الكريم حائري يزدي و از همدرسان حضرت امام خميني(ره) بشمار مي رفت. ايشان مدت بيست سال از در نجف اشرف به تكميل تحصيلات خود همت گماشت و بعد از مراجعت به ايران به زادگاهش اراك رفت و مدت سي سال تدريس طلاب را در حوزه علميه اين شهر عهده دار شد. آيت الله محمدي انجداني امامت جمعه اراك را نيز بر عهده داشت.
آخرين رژه نيروهاي مسلح پاسگاه يا گاردرژيم فاسد پهلوي به منظور مرعوب ساختن ملت مسلمان و انقلابي در خيابانهاي تهران انجام گرفت اين رژه كه با تمسخر مردم مسلمان مواجه شد بسياري از افراد نظامي پنهان از چشم فرماندهان خود با ملت انقلابي ومسلمان دست اتحاد و همبستگي دادندو مخالفت خود را با رژيم منحطّ ستمشاهي اعلام كردند. در همين روز بسياري از اتباع خارجي از جمله كارگذاران آمريكايي و انگليسي كه در ايران به سر مي بردند به كشورشان بازگشتند . در اين اثنا خبر گزاريهاي اعلام كردند كه حضرت امام(ره) ساعت سي سه دقيقه بامداد به وقت تهران با يك فروند جمبوجت به سوي ايران پرواز خواهند كرد. و بين ساعت نه تا نه سي دقيقه بامداد به تهران خواهند رسيد در پي اعلام اين خبر ميليونها تن از مردم شهرستانها براي استقبال از امام وارد تهران شدند. خيابانها مملو از جمعيت استقبال كننده بود و با وجود برقراري حكومت نظامي در شهر صدها هزار تن از مردم در خيابانها اجتماع كردند و با حضور مداوم خود عملاً حكومت نظامي را لغو كردند.
به دنبال بروز حوادث ضد آمريكايي و ترس از احتمال بروز آشوب به هنگام ورود امام خميني به ايران، دولت آمريكا به كليه مقامات دولتي اين كشور كه حضورشان در ايران ضرورت نداشت دستور خروج داد و از ساير آمريكاييان نيز خواست كشور را ترك كنند. همچنين علاوه بر ناامني، كمبود سوخت منازل، بد شدن شرايط زندگي و متوقف شدن تقريباً همه فعاليت هاي تجاري، از جمله علل ترك ايران توسط آمريكاييان به شمار مي‏رفت. اكثر خارج شدگان را اتباع كشورهاي آمريكايي و اروپايي تشكيل مي‏دادند كه در اين روز در حدود ده هزار آمريكايي با چندين هواپيماي نظامي، ايران را ترك كردند. در ادامه اين روند، تا روز چهاردهم بهمن، سي و پنج هزار نفر از آمريكاييان مقيم ايران به كشورشان بازگشتند.

آخرين رژه نمايشي نيروهاي مسلح رژيم شاه، به منظور مرعوب كردن مردم مسلمان ايران، در خيابان‏هاي تهران انجام شد. در جريان اين رژه، بسياري از نظاميان بدنه ارتش با ملت مسلمان و انقلابي ايران، دست اتحاد و همبستگي دادند و به جريان مبارزه با رژيم رو به زوال شاه پيوستند. از سوي ديگر خبرگزاري‏ها اعلام كردند كه حضرت امام خميني(ره)، ساعت 3/30 دقيقه بامداد به وقت تهران از پاريس به سوي ايران پرواز خواهد كرد و در ساعت 9/30 دقيقه صبح دوازدهم بهمن به تهران خواهد رسيد. با اعلام اين خبر، مردم مسلمان ايران براي استقبال از رهبر محبوب خود به خيابان‏ها ريختند.
غلامحسين افشردي معروف به حسن باقري در 25 اسفند 1334 ش در تهران به دنيا آمد. اين شهيد گرانقدر در نوجواني در كلاس‏هاي مذهبي كه زير نظر آيت‏اللَّه دكتر بهشتي برگزار مي‏شد شركت مي‏كرد و شديداً تحت تأثير وي قرار گرفت. ايشان پس از گذراندن دروس ابتدايي و دبيرستان وارد دانشگاه اروميه شد ولي به دليل فعاليت‏هاي سياسي، پس از دو سال از دانشگاه اخراج گرديد. از آن پس به سربازي رفت و در لبيك به فرمان امام خميني(ره)، از پادگان گريخت. شهيد افشردي در جريان انقلاب، در تصرف يك كلانتري و نيز پادگان عشرت آباد تهران مشاركت نمود و با پيروزي انقلاب به كميته انقلاب اسلامي پيوست. وي همچنين مدتي به روزنامه‏نگاري پرداخت و در سال 58 در رشته حقوق قضايي دانشگاه تهران پذيرفته شد. او با شروع جنگ تحميلي، به سوي جبهه‏هاي جنوب شتافت و به سرعت، استعدادهايش شكفته شد و در مناصب فرماندهي نظامي سپاه و بسيج رشد كرد تا جايي كه فرماندهي چندين عمليات نظامي و موفق از جمله ثامنُ الحُجَج، طريق القُدس، فتح المبين، بيت المقدَّس، رمضان و محرَّم را در برخي محورهاي مهم بر عهده گرفت. شهيد افشردي همچنين در آزادسازي شلمچه و خرمشهر نقش مهمي داشت. وي سرانجام در حالي كه به عنون جانشين فرماندهي نيروي زميني سپاه، در حين يك عمليات اكتشافي و اطلاعاتي در جبهه فكه حضور داشت، بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن، در 27 سالگي شربت شهادت نوشيد.
« حسين بن عبيدالله» معروف به «غضائري» از جمله عالمان حديث شيعه دار فاني وداع گفت . اورابه سبب اشراف به علوم شرعي ونقلي شيخ الرافع مي خواندند. غضائري در علم رجال نيز دانشي درخور توجه داشت به گونه اي كه بسياري از سخنان او در علوم رجاليه آمده است .
« محمدبن علي بن قاسم » معروف به «دلّالُ الكُتُب »از جمله اديبان مشهور قرن 6 هجري قمري در بغداد در گذشت . ازاو اشعار زيبايي بجاي مانده است همچنين كتابي بنام لمح الملح – ديوان اشعاري كه به وي منصوب است گواه طبع شاعرانه اوست . از ديگر كتابهاي مشهور دلال الكتب اثري است كه « زينةُ الدَّهر وعَصره اَهل العَصر»خوانده مي شود .
مروان بن محمد بن مروان، عامل خليفه در منطقه‏ي ارمنستان، پس از شنيدن خبر مرگ يزيد و جانشيني برادرش ابراهيم بن وليد، با سپاهي منظم و توانمند از ارمنستان به سوي شام عازم گرديد، تا قدرت را در دست گرفته و به خلافت امويان، استحكام بيشتري بخشد. وي كه به دليري و رزمندگي در ميدان مبارزه، مشهور بود و ابهت نام و حركت او، خليفه‏ي وقت را به تزلزل مي‏آورد، شهرهاي ميان ارمنستان و شام را يكي پس از ديگري گشود و با سپاه سليمان بن هشام بن عبدالملك كه از سوي ابراهيم بن وليد به نبرد او آمده بود، در مكاني به نام "عين الجرّ" كه ميان بعلبك و دمشق، در منطقه بقاع واقع است، درگير شد و سپاه خليفه را وادار به پذيرش شكست و عقب‏نشيني نمود. سپس به سوي دمشق، تهاجم نمود و از مردم اين شهر براي خويش بيعت گرفت. ابراهيم بن وليد كه در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود، چاره‏اي جز تسليم و پذيرش خلافت مروان نداشت. بدين جهت، خود را از خلافت، خلع و با مروان حمار بيعت كرد. آغاز خلافت مروان حمار پس از خلع ابراهيم، در روز پانزدهم صفر سال 127 ق واقع گرديد. مروان از سال 127 تا سال 132 ق در منصب خلافت قرار داشت و به حكومت امويان، قدرت و استحكام نسبي بخشيد، ولي در برابر جنبش سراسري عباسيان تاب مقاومت نياورد و سرانجام به دست آنان كشته گرديد. با كشته شدن وي، خلافت امويان كه از سال 41 ق، پس از صلح امام حسن مجتبي(ع)، آغاز گرديده بود، در سال 132 ق به پايان نكبت‏بار خويش رسيد و با سرافكندگي و شكست نظامي، سياسي، اجتماعي و عقيدتي در جامعه اسلامي مواجه گرديد.
ابوالفضل بلعمي، دانشمند مشهور ايراني، اهل بخارا در ازبكستان اِمروزي بود و چون يكي از اجدادش در بلعم در آسياي صغير مي‏زيست به بلعمي مشهور شد. او وزير خردمند، فاضل، كاردان و دانشمندِ امير نصر ساماني بود كه تاليفات ارزشمندي از خود به جاي گذاشته است. بلعمي مورد ستايش شاعر بزرگ عصر، رودكي بود. بلعمي به اشاره‏ي امير نصر ساماني، كليله و دمنه را از عربي به فارسي برگرداند و رودكي به خواست بلعمي، آن را به نظم فارسي درآورد. تاريخ بلعمي از ديگر آثار اوست كه داراي نثر روان و ساده است و نمونه‏اي تاريخي و روشن از شيوه‏ي نويسندگي و نگارش در قرن چهارم هجري است. اين كتاب يكي از قديمي‏ترين آثار به جاي مانده از متون فارسي اين عصر مي‏باشد.
شاه طهماسب صفوي از يازده سالگي به پادشاهي ايران رسيده بود. او پس از تحمل چند سال بيماري و بعد از 54 سال سلطنت در 65 سالگي وفات يافت. شاه طهماسب، اگر چه از جهت كفايت و مملكت داري و فتوحات، قابل قياس با شاه اسماعيل و يا شاه عباس، نيست ليكن به هر حال در عصر او از خاك ايران چيزي كاسته نشده و از تعرضات دشمنان خارجي جلوگيري كرده است. شاه طهماسب در ابتداي سلطنت خود به عيش و عشرت مي‏پرداخت ولي در اواسط عمر از عياشي و لهو و لعب توبه كرد و به عبادت مشغول گشت و فرمان‏هايي مبني بر حفظ شعائر اسلام صادر نمود.
بزرگترين قيام مردم چين موسوم به قيام تامي پينگها آغاز شد. انقلاب تاي پينگ ها حاصل اوضاع نابسامان روستاييان و فقر شديد حاكم بر اجتماع بود اين جنبش تهت عنوان فرمان الهي در جهت سرنگوني حكومت منچو قدم برداشت و خواسته هاي آنان تقسيم عادلانه زمين برابري زن و مرد و اصول برادري بود. اين قيام 14 سال بطول انجاميد و عاقبت با به جاي گذاشتن قريب به 20 ميليون كشته با مداخله مسلحانه انگليس و فرانسه و حمايت اين كشور از فئودالهاي چين و خاندان منچو سركوب شد.
پس از آن‏كه سال‏ها از استعمار مناطق شرق آسيا توسط هلندي‏ها مي‏گذشت و آنان انحصار تجارت ادويه اروپا را به خاطر روابط خويش با اندونزي در دست داشتند، دولت استعماري بريتانيا تصميم گرفت با تأسيس شركتي، خود به تجارت در آسيا بپردازد. از اين رو اولين كمپاني هند شرقي انگليس در سرزمين هندوستان به دستور اليزابت اول، ملكه وقت انگليس در آخرين روز ژانويه 1599م تأسيس شد. اين كمپاني پايه‏هاي سلطه استعماري بريتانيا بر مناطق زرخيز جنوب آسيا را تحكيم كرد و از آن پس، كليه عمليات استعماري و روابط سلطه‏گرانه انگليس با ملل جنوب آسيا، از طريق كمپاني هند شرقي انجام مي‏شد. پس از انگليس، كشورهايى چون هلند، پرتغال و فرانسه نيز با اهداف استعماري، راهي شبه قاره هند شدند. نفوذ و سلطه عميق انگليس بر هند، پس از گذشت سه قرن از تأسيس اين كمپاني، موجب شد تا هند بخشي از انگلستان اعلام شود و ملكه ويكتوريا به عنوان امپراتوريس هند و انگليس، تاج‏گذاري نمايد. اين دوران، دوران غارت مردم هند توسط انگلستان محسوب مي‏شود كه در پوشش روابط اقتصادي و تجارت و بازرگاني، زمينه‏ساز نفوذ سياسي در اين سرزمين گرديد.
فريدريش روكرت، زبان شناس زبان‏هاي هند و اروپايى و شاعر و مترجم آلماني، در نوزدهم مه 1788م در آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي، در رشته حقوق فارغ التحصيل شد. از آن پس به آموختن زبان‏هاي شرقي از قبيل فارسي، عربي، سانسكريت، چيني و هم‏چنين زبان‏هاي اروپايى پرداخت و در هر يك، تسلّطي بسزا يافت. روكرت از سال 1811م به تدريس در دانشگاه‏هاي آلمان مشغول شد و هم‏زمان به تحقيق و مطالعه درباره زبان‏هاي شرق پرداخت. او از پيش‏گامان شاعران آلمان به شمار مي‏رود. تسلط شگفت انگيز روكرت به زبان آلماني، او را در سرودن اشعار مختلفي در سبك‏هاي گوناگون و قالب‏هاي مختلف شرقي و غربي توانا كرده است. روكرت هم‏چنين از برخي سبك‏هاي ادبي شرقي براي سرودن شعر بهره مي‏گرفت. وي در ترجمه برخي آثار از عربي به آلماني، تمامي سجع‏ها، ضرب‏آهنگ‏ها، لفاظي‏ها، آرايه‏هاي بديع، ايهامات لفظي و بالاخره همه ترفندهاي ادبيِ به كار رفته در اصلِ اثر را به كار مي‏برد، به‏طوري كه برخي آثار ترجمه‏اي او، از شگفتي‏هاي ادبيِ تاريخ ادبيات اروپا به شمار مي‏روند. روكرت هم‏چنين درتمام انواع شعر به ويژه غزل و حماسه‏سرايى مهارت داشته و در سبك ادبي، پيرو شيوه رمانتيك يا داستاني و افسانه‏اي بود. از روكرت آثار متعددي برجاي مانده كه ترجمه منتخبي از قرآن، ترجمه آزاد از برخي غزليات حافظ و حماسه رستم و سهراب از آن جمله‏اند. فريدريش روكرت سرانجام در 31 ژانويه 1866م در 78 سالگي درگذشت.